سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشعار و داستانهای عاشقانه
  •   داستان آنقدر زمین افتادم که..
  • «آنقدر زمین افتاده‌ام که ایستادن را
    فراموش کرده‌ام.»

    هر دفعه بلند می‌شدم،خودم
    را می‌تکاندم و راه می‌افتادم. هنوز چند قدم نرفته که دوباره زمین می‌خوردم. اوایل
    مردم سعی می‌کردند کمکم کنند. زیر دست و بالم را می‌گرفتند و از زمین بلندم می‌کردند،
    اما کم‌کم خسته شدند.حق هم داشتند، نمی‌شد که 24ساعته مراقب من باشند. بدبختی اصلی
    آنجا بود که نمی‌شد به این وضع عادت کرد چون هر دفعه دردِ خودش را داشت، یک بار
    پایم پیچ می‌خورد و از رفتن باز می‌ماند.یک بار دستم زیرم می‌ماند و به جایی نمی‌رسید.
    از همه بدتر موقعی بود که سرم محکم می‌خورد به زمین. همیشه هم اتفاقاً سنگی بود که
    سرم عدل می‌خورد به آن.

    معمولاًسنگ به
    خودی خود ارزشی ندارد یعنی در واقع تا وقتی روی زمین است دیده نمی‌شود، اما زمانی
    که روی هوا در حال پرتاب شدن باشد یا اگر مثلاً از کوهی روی جاده‌ای ریزش کند می‌شود
    سنگ، ولی سنگ‌های جلوی پای من تلاش زیادی برای ابراز داشتند و ظاهراً سرم محل
    امضای حضورشان بود. با این وضع معلوم بود که همیشه خاکی بودم یا روزهای بارانی تا
    گردن در لجن فرو می‌رفتم. خیلی راهها را امتحان کردم تا جلوی این وضعیّت را بگیرم
    اما همه به سنگ... ببخشید! به بن‌بست می‌خورد. تنها راه اساسی این بود که کشف کنم
    چرا زمین می‌خورم؟به خاطر نحوه راه رفتنم است؟ به خاطر راه است؟ و یا... و در
    نهایت به این نتیجه رسیدم که علت‌العلل مشکل افتادن من این است که ایستاده‌ام. تا
    وقتی روی دو پا راه نروی مشکلی به نام
    افتادن هم وجود
    ندارد و منِ خسته از افتادن تصمیم گرفتم این مسئله را برای همیشه حل کنم.

    امروز تقریباً
    یک سال و دو ماه است که سینه‌خیز حرکت می‌کنم. دیگر مشکلی ندارم. واقعاً ندارم

     



  • نویسنده: پوریا(سه شنبه 89/7/20 ساعت 11:44 صبح)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زندگی نامه یک دریافت کننده عضو
    برگِ دوم-پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم»
    برگِ اول-پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم» قسمت آخر
    پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم» قسمت اول
    داستان مسافر اتاق شماره 17
    داستان دونیمه(قسمت دوم)
    داستان دو نیمه(قسمت اول)
    داستان کلید
    یادی وحکاینی (قسمت دوم وآخر)
    یادی و حکایتی(قسمت اول)
    قسمت دوم داستان نیمه دوم
    داستان دونیمه(قسمت اول)
    نامه شهید عباس دوران به همسرش
    دانلود کتاب غروب جلال از سیمین دانشور
    دانلود کتاب مرگ در ونیز
    [همه عناوین(59)][عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 23220372
    بازدید امروز : 15
    بازدید دیروز : 32
  •   پیوندهای روزانه
  • n-4..swf - 38.5 Kb
    شعر و داستانهای عاشقانه [401]
    سیاسی ،اجتماعی [160]
    دانلود نرم افزار موبایل و غیره به صورت رایگان [218]
    [آرشیو(3)]


  •   فهرست موضوعی یادداشت ها

  • داستان[16] . داستان[2] . اتاق شماره 17,داستان,داستان عاشقانه,داستان اجتماعی,داستان زیبا . اهدای عضو.خاطرات یک دریافت کننده.اهدای عضو . خاطرات یه دریافت کننده عضو.اهدا کننده،دریافت کننده.خاطرات اهدا ک . خاطرات،دریافت کننده عضو.اهدا کننده.اهدای عضو.داستان اهدای عضو.خا . داستان ثریا میم,داستان ثریا م . داستان رنجیر عشق،عشق،داستان عاشقانه،داستان اجتماعی،داستان،داستان . داستان عاشقانه،داستان،داستان های اجتماعی،داستان های پندآموز . داستان غم انگیز،داستان،داستان یک دختر،داستان های غم انگیز . داستان لاستیک،داستان پنداموز،داستان زیبا،داستان عاشقانه . داستان,ثریا میم,داستان ثریا م,داستان ثریا . داستان,داستان عاشقانه,داستان اجتماعی,رمان . داستان,شعر,داستان اجتماعی,رمان,داستان های جالب, . داستان,مقاومت,عکس،کلید,پول,کارت اسکایپ,کارت ویزا,شارژ کش یو,پول، . داستان.گوره خر.کوره خر.داستان گوره خرها،خر ها،پوره،گوره،کوره خره . داستان،داستان عاشقانه،داستان اجتماعی . داستان،داستان کوتاه،داستان های قشنگ،داستان های آموزنده،داستان ها . داستان،داستان های عاشقانه،داستان های اجتماعی . داستان،نامه . دانلود کتاب سووشون،سووشون،سیممین دانشور . دو نیمه،نیمه،داستان دو نیمه،داستان،رمان . شهید عباس دوران،نامه به همسرم،نامه شهید عباس دوران . غروب های غریب.دانلود کتاب عاشقانه،کتاب غروب های غریب . مار،ماردرگلو،داستان،رمان،ماربازی،باری با مار،گلو،ماردر گلو،داستا . مرگ در ونیز،دانلود کتاب توماس مان،مرگ در ونیز،دانلود رایگان کتاب . نهایت عشق،داستان عاشقانه،داستان پندآموز،داستان عاشقانه . کتاب غروب جلال از سیمین دانشور،سیمین دانشور،دانلود کتاب غروب جلا .
  •   مطالب بایگانی شده

  • آرشیو داستان ها

  •   درباره من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه
    پوریا

  •   لوگوی وبلاگ من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • PARANDEYE 3 PA
    سفیر دوستی
    .: شهر عشق :.
    شعر و داستانهای عاشقانه
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    مذهب عشق
    دهاتی
    دکتر علی حاجی ستوده
    برای سلامتی مهدی صلوات
    حاج آقا مسئلةٌ

    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms

    ترانه سرا
    مرجع بازی های آنلاین
    جوک،عکس،SMS
    Free Links

  •  لوگوی دوستان من





































  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی