سلام...
وبلاگ بسيار زيبا و داراي داستانهاي جذاب ثبت كرديد...............
افسوس ميخوزم برايت برادر عزيز كه شما اين طور دل تان شكست!!
خدا كمكت كند !!
خدا حافظ
نصير فدايي
www.photo.net/photos/fedaee
از روي دلتنگي نوشتم بر روي سنگي نديدم در اين دنيا رفيق يکرنگي
خدا اين قسمت رو نسيب هيچكس نكنه.
بخاطر همين گفتن : ((وقتي دختري به دنيا اومد بهش شسر سگ بدين تا يه ذره وفا داشته باشه)).
با عرض پوزش از دختر خانوماي با وفا.
آهاي دخترااااااا بسته دل ما جوونا رو شكونديد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
داستان غم انگيزي بود
گاهي اوقات اتفاقهايي در زندگي ما آدمها مي افته كه مسير زندگيمون عوض ميشه شايد خدا دوستت داشته ، شايد جاي ديگه خوشحال و راضيت كنه
من هم در زندگيم شكست خوردم و زندگيم يك بار از هم پاشيد ولي خدا حالا بهترين شوهر دنيا را بهم داده
موفق و مويد باشي
بايد بدوني بدترش برام اتفاق افتاد ولي همچين ارزوي
وحشتناکي نکردم
و نخواهم کرد
برو دنبالشون پيداشون کن
جدا مي گم کاري نکن که
پشيمون بشي هيچوقت
من اتفاقي به سايتتون اومدم
يا داستان كامل نيست يا واقعيت
اون دختر چه نامردي كرده؟
شما هم خدارو ميخواستين وهم خرما.اون كه به قول خودتون سه سال با شما بوده .پس سه سال از عمرشو واسه شما گذاشته.
نامرد نبوده از شما نااميد شده بوده(شايد؟)
ولي به هر حال اگه هم درست بوده باز كار آخرتون اشتباه بوده
شما اگه واقعا دوستش داشتين نبايد اين كارو ميكردين
شما كه سكوت كرده بودين به سكوتتون ادمه ميدادين.اينطوري حداقل كسي رو كه ادعا ميكرديبن دوستش دارين به اونچه كه خواسته بود رسيده بود.
خوب بود
سلام.خوبي پوريا
دلم كباب شد.چه روزگاري داشتي.اميدوارم بتووني فراموش كني
باي
سلام پوريا
خوبي
تازه وبلاگ عوض كردي.قبلا چيز ديگكه بود.الان بهتره.بنويس
خوب مينويسي.
سلام خدا بهت صبر بده.شبيه اين اتفاق سر منم اومده.خيلي سخته
موفق باشي