سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشعار و داستانهای عاشقانه
  •   خاطرات یک گیرنده ی عضو
  •  این خاطرات واقعی هست.لطفا برای شادی روح آن اهدا کننده صلوات بفرستید

    از بدو تولد به علت چسبندگی نای و مری تنگی نفس داشتم، بیماری من مادرزادی بود و بعد از عمل جراحی دوباره بین نای و مری حفره ای ایجاد شد که باعث جمع شدن غذا در پشت ریه می شد. سالی یک تا دو بار در بیمارستان بستری می شدم، تا سن 15 سالگی تنکی نفس نداشتم و بیماری من خودش را نشان نداده بود و از سن 15 سالگی به بعد ریه شروع کرد به ایجاد خلط بطوریکه نمی توانستم بخوابم. برای درمان بیماریم به پزشکان مختلفی مراجعه کردم و از همه جا قطع امید کرده بودم و همه می کفتند این بیماری درمان ندارد و باید با بیماریم کنار بیایم. بیماری ام رو به پیشرفت بود و تنگی نفسم بیشتر می شد و به علت خلطی که داشتم دهانم بو گرفته بود و نمی توانستم در جمع حاضر شوم. روزی چند بار باید خلط ها را خارج می کردم. دیگر زندگی برایم سخت شده بود حتی نمی توانستم کارهای روزانه ام را انجام دهم.

    تا اینکه در سال 1386 با بیمارستان دکتر مسیح دانشوری آشنا شدم و به آنجا مراجعه کردم.

    پزشکان بیمارستان مسیح گفتند که ریه های من تخریب شده اند، زیاد کار نمی کنند و باید از کپسول اکسیژن استفاده کنم .

    روزی 8 ساعت از کپسول اکسیژن استفاده می کردم و همیشه این کپسول همراه من بود. بعد از چند ماه مراجعه و ویزیت شدن، پزشکان گفتند باید پیوند بشوم و بعد از اینکه آزمایشات قبل از پیوند را انجام دادم در لیست انتظار پیوند قرار گرفتم. ریه های من دیگر توان تولید اکسیژن را نداشتند و نمی توانستم به راحتی نفس بکشم. این روند ادامه داشت تا روز انتظار یعنی 4/4/87، روزی که هیچ وقت از یادم نخواهد رفت. اون روز خانم دکتر نجفی زاده تماس گرفت و گفت یک ریه مناسب جهت پیوند پیدا شده و باید خودم را خیلی فوری به بیمارستان برسانم و همان شب من پیوند ریه شدم.

    حالا 2 سال از پیوندم می گذرد، خدارو شکر مشکل خاصی ندارم، صحیح و سالم بدون نیاز به کپسوا اکسیژن و مثل یه آدم عادی زندگی می کنم و امسال یعنی ( سال 89) دومین سال پیوندم را جشن گرفتم. من با ریه خودم راحت هستم و با هم کنار آمدیم و با هم دوست هستیم.

    من الان می توانم راحت فوتبال بازی کنم، کوهپیمایی کنم و کارهای روزانه ام را خودم انجام دهم. و عقیده دارم که از زمانی که بیمار شدم تا زمانی که پیوند شدم همه خواست خدای مهربان است و من بخاطر همه اون روزهای سخت و همه این روزهای خوب خدای خودم را شکر می کنم و ازش ممنون هستم.

     

    ان مع العسر یسرا

    مهدی ملک پور

     

     



  • نویسنده: پوریا(شنبه 90/2/10 ساعت 4:26 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زندگی نامه یک دریافت کننده عضو
    برگِ دوم-پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم»
    برگِ اول-پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم» قسمت آخر
    پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم» قسمت اول
    داستان مسافر اتاق شماره 17
    داستان دونیمه(قسمت دوم)
    داستان دو نیمه(قسمت اول)
    داستان کلید
    یادی وحکاینی (قسمت دوم وآخر)
    یادی و حکایتی(قسمت اول)
    قسمت دوم داستان نیمه دوم
    داستان دونیمه(قسمت اول)
    نامه شهید عباس دوران به همسرش
    دانلود کتاب غروب جلال از سیمین دانشور
    دانلود کتاب مرگ در ونیز
    [همه عناوین(59)][عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 23223420
    بازدید امروز : 121
    بازدید دیروز : 327
  •   پیوندهای روزانه
  • n-4..swf - 38.5 Kb
    شعر و داستانهای عاشقانه [401]
    سیاسی ،اجتماعی [160]
    دانلود نرم افزار موبایل و غیره به صورت رایگان [218]
    [آرشیو(3)]


  •   فهرست موضوعی یادداشت ها

  • داستان[16] . داستان[2] . اتاق شماره 17,داستان,داستان عاشقانه,داستان اجتماعی,داستان زیبا . اهدای عضو.خاطرات یک دریافت کننده.اهدای عضو . خاطرات یه دریافت کننده عضو.اهدا کننده،دریافت کننده.خاطرات اهدا ک . خاطرات،دریافت کننده عضو.اهدا کننده.اهدای عضو.داستان اهدای عضو.خا . داستان ثریا میم,داستان ثریا م . داستان رنجیر عشق،عشق،داستان عاشقانه،داستان اجتماعی،داستان،داستان . داستان عاشقانه،داستان،داستان های اجتماعی،داستان های پندآموز . داستان غم انگیز،داستان،داستان یک دختر،داستان های غم انگیز . داستان لاستیک،داستان پنداموز،داستان زیبا،داستان عاشقانه . داستان,ثریا میم,داستان ثریا م,داستان ثریا . داستان,داستان عاشقانه,داستان اجتماعی,رمان . داستان,شعر,داستان اجتماعی,رمان,داستان های جالب, . داستان,مقاومت,عکس،کلید,پول,کارت اسکایپ,کارت ویزا,شارژ کش یو,پول، . داستان.گوره خر.کوره خر.داستان گوره خرها،خر ها،پوره،گوره،کوره خره . داستان،داستان عاشقانه،داستان اجتماعی . داستان،داستان کوتاه،داستان های قشنگ،داستان های آموزنده،داستان ها . داستان،داستان های عاشقانه،داستان های اجتماعی . داستان،نامه . دانلود کتاب سووشون،سووشون،سیممین دانشور . دو نیمه،نیمه،داستان دو نیمه،داستان،رمان . شهید عباس دوران،نامه به همسرم،نامه شهید عباس دوران . غروب های غریب.دانلود کتاب عاشقانه،کتاب غروب های غریب . مار،ماردرگلو،داستان،رمان،ماربازی،باری با مار،گلو،ماردر گلو،داستا . مرگ در ونیز،دانلود کتاب توماس مان،مرگ در ونیز،دانلود رایگان کتاب . نهایت عشق،داستان عاشقانه،داستان پندآموز،داستان عاشقانه . کتاب غروب جلال از سیمین دانشور،سیمین دانشور،دانلود کتاب غروب جلا .
  •   مطالب بایگانی شده

  • آرشیو داستان ها

  •   درباره من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه
    پوریا

  •   لوگوی وبلاگ من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • PARANDEYE 3 PA
    سفیر دوستی
    .: شهر عشق :.
    شعر و داستانهای عاشقانه
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    مذهب عشق
    دهاتی
    دکتر علی حاجی ستوده
    برای سلامتی مهدی صلوات
    حاج آقا مسئلةٌ

    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms

    ترانه سرا
    مرجع بازی های آنلاین
    جوک،عکس،SMS
    Free Links

  •  لوگوی دوستان من





































  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی