سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اشعار و داستانهای عاشقانه
  •   کافی نت(قسمت اول)
  • از پله های کافی نت که آمدند پایین ، دست هاشان رفته بود توی هم . سر اولین پاگرد ایستادند و قاه قاه خندیدند.راه پله تاریک بود و خلوت.بوی عطر تندزنانه جا ماند . به خیابان رسیدند و نشستند توی تاکسی.
    کجا می رفتند ؟
    هیچ کدام نمی دانستنددختر پرسید : این بار چهارم بود که با هم چت می کردیم ، نه؟


    پسر جواب داد : دقیقا یادم نیست . ولی همه ی حرف هامون رو ذخیره کرده م.
    راننده تاکسی چهارشانه بود و آبله رو ، گفت : تا کجا برسونمتون ؟
    پسر : تا هر جا می رسونی ، برسون .
    راننده برگشت و نگاه کردتوی چشم های پسر :

    من دارم می رم خونه.امشب تنهام. می تونین مهمان من باشین .
    دختر : خودش خونه داره.طبقه ی هفتم یه ساختمون نوساز بامعماری به سبک باروک.
    راننده انگار نشنید.دوباره برگشت توی چشم های پسر : یه طوطی دارم که با لهجه ی خودم هر چی بگم تکرار می کنه.
    دخترگفت:همین جا پیاده می شیم.

    قدم در جنگلی گذاشتند درست روی ناف تهران،دست در دست هم جلو رفتند تا رسیدند به یک فضای سر پوشیده با میز های چوبی سفید و صندلی های قرمز چینی  .
    پسر:چی سفارش بدیم ؟
    دختر:من فقط قهوه ی ترک می خورم.
    پسر من هم .
    گارسون ها باروپوش های متحدالاشکل آبی به میزها سرک می کشیدند و سفارش می گرفتند.
    دختر:توازکجا فهمیدی که من دخترم ؟
    پسر:شناسه ت غلط انداز بوداماازحرفای ضد و نقیضت دونستم که جنس مخالفی !
    دختر:غافل گیرم کردی.این اولین باره بایه پسرازطریق چت آشنا می شم.راستش اصلا فکر نمی کردم ازت خوشم بیاد.
    پسر:ولی من می دونستم عاشقم می شی.البته هنوز اول عشقه.
    دختر خندید و نگاه کردبه جایی که آشپزخانه بود وازدود کش اش دود قرمز بیرون می آمد.
    -
    تو واقعا فکرش رو می کردی من بیام سرقرار؟
    -
    اطمینان داشتم.بهم الهام شده بود .
    گارسون دوتا فنجان پرازقهوه گذاشت روی میز و گفت:چیز دیگه ای میل دارین؟
    -
    فعلا نه .
    دختر کمی اضطراب داشت اماازگونه های گل انداخته اش پیدا بود که خوشحال و سر حال است.
    -
    قبلااین جانیامده بودم.وسط تهران واین جنگل سر به فلک کشیده ... عجیب نیست؟
    -
    چرا ... اتفاقا داشتم به همین فکر میکردم.
    دخترازگارسونی که یک سینی پرازماهی سرخ کرده را می برد سر یک میز دیگر، نشانی دست شویی راپرسید.گارسون اشاره کرد به چند درخت که دری زردرا در میان گرفته بودند.
    تا برگردد،پسر چهارتا ترامادول بالا انداخته و قهوه را سر کشیده بود .
    دختر:ببینم ...



  • نویسنده: پوریا(سه شنبه 89/6/30 ساعت 8:40 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زندگی نامه یک دریافت کننده عضو
    برگِ دوم-پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم»
    برگِ اول-پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم» قسمت آخر
    پارههایی از رمان «دفتر خاطرات ثریا میم» قسمت اول
    داستان مسافر اتاق شماره 17
    داستان دونیمه(قسمت دوم)
    داستان دو نیمه(قسمت اول)
    داستان کلید
    یادی وحکاینی (قسمت دوم وآخر)
    یادی و حکایتی(قسمت اول)
    قسمت دوم داستان نیمه دوم
    داستان دونیمه(قسمت اول)
    نامه شهید عباس دوران به همسرش
    دانلود کتاب غروب جلال از سیمین دانشور
    دانلود کتاب مرگ در ونیز
    [همه عناوین(59)][عناوین آرشیوشده]
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 23220620
    بازدید امروز : 15
    بازدید دیروز : 343
  •   پیوندهای روزانه
  • n-4..swf - 38.5 Kb
    شعر و داستانهای عاشقانه [401]
    سیاسی ،اجتماعی [160]
    دانلود نرم افزار موبایل و غیره به صورت رایگان [218]
    [آرشیو(3)]


  •   فهرست موضوعی یادداشت ها

  • داستان[16] . داستان[2] . اتاق شماره 17,داستان,داستان عاشقانه,داستان اجتماعی,داستان زیبا . اهدای عضو.خاطرات یک دریافت کننده.اهدای عضو . خاطرات یه دریافت کننده عضو.اهدا کننده،دریافت کننده.خاطرات اهدا ک . خاطرات،دریافت کننده عضو.اهدا کننده.اهدای عضو.داستان اهدای عضو.خا . داستان ثریا میم,داستان ثریا م . داستان رنجیر عشق،عشق،داستان عاشقانه،داستان اجتماعی،داستان،داستان . داستان عاشقانه،داستان،داستان های اجتماعی،داستان های پندآموز . داستان غم انگیز،داستان،داستان یک دختر،داستان های غم انگیز . داستان لاستیک،داستان پنداموز،داستان زیبا،داستان عاشقانه . داستان,ثریا میم,داستان ثریا م,داستان ثریا . داستان,داستان عاشقانه,داستان اجتماعی,رمان . داستان,شعر,داستان اجتماعی,رمان,داستان های جالب, . داستان,مقاومت,عکس،کلید,پول,کارت اسکایپ,کارت ویزا,شارژ کش یو,پول، . داستان.گوره خر.کوره خر.داستان گوره خرها،خر ها،پوره،گوره،کوره خره . داستان،داستان عاشقانه،داستان اجتماعی . داستان،داستان کوتاه،داستان های قشنگ،داستان های آموزنده،داستان ها . داستان،داستان های عاشقانه،داستان های اجتماعی . داستان،نامه . دانلود کتاب سووشون،سووشون،سیممین دانشور . دو نیمه،نیمه،داستان دو نیمه،داستان،رمان . شهید عباس دوران،نامه به همسرم،نامه شهید عباس دوران . غروب های غریب.دانلود کتاب عاشقانه،کتاب غروب های غریب . مار،ماردرگلو،داستان،رمان،ماربازی،باری با مار،گلو،ماردر گلو،داستا . مرگ در ونیز،دانلود کتاب توماس مان،مرگ در ونیز،دانلود رایگان کتاب . نهایت عشق،داستان عاشقانه،داستان پندآموز،داستان عاشقانه . کتاب غروب جلال از سیمین دانشور،سیمین دانشور،دانلود کتاب غروب جلا .
  •   مطالب بایگانی شده

  • آرشیو داستان ها

  •   درباره من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه
    پوریا

  •   لوگوی وبلاگ من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • PARANDEYE 3 PA
    سفیر دوستی
    .: شهر عشق :.
    شعر و داستانهای عاشقانه
    آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
    مذهب عشق
    دهاتی
    دکتر علی حاجی ستوده
    برای سلامتی مهدی صلوات
    حاج آقا مسئلةٌ

    جوکستان ، اس ام اس ، جوک ، لطیفه ، طنز ،jok+sms

    ترانه سرا
    مرجع بازی های آنلاین
    جوک،عکس،SMS
    Free Links

  •  لوگوی دوستان من





































  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی